درباره وبلاگ ![]() به وبلاگ ما خوش آمدید. ****************************************************** می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : * پدر تنها قهرمان بود. * عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد. *بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود. *بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند. *تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند. *تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود. * و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...! &*&*&*&*&*&*&*&*&*&*&*&*&*&*&*&*&*&*&*&*&*&*&*&*&* دوستتون داریم:امیـــــــــــر&نرگس موضوعات آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
عشق، ممنــــــــــــــــــوع!
پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:, :: 17:23 :: نويسنده : امیر و نرگس
دعــا نـکـטּ مـادربـزرگ
نـمـے פֿـواهـَم پـيــر شـوم ، جـوانـے کـہ פֿـيـرے نـداشـت ؛ پـيــرے هـم پـيـشکـش פֿـودتـاטּ (!)
شنبه 1 تير 1392برچسب:, :: 18:54 :: نويسنده : امیر و نرگس
شنبه 1 تير 1392برچسب:, :: 16:15 :: نويسنده : امیر و نرگس
همــــیشـه دقــیقآ وقـــــتی پـُر از حـــرفی
وقتـــی بغــــض میکـــُنی وقتـــی دآغونــــی وقــــتی دلــِت شکــــستـ ه دقیقــــا همیـــن وقـــــتآ انقــــدر حـ ـرف دآری کـــه فقــط میتونــی بگـ ـی : "بیخـــیال"
![]() شنبه 1 تير 1392برچسب:, :: 16:14 :: نويسنده : امیر و نرگس
” سکوت “ ![]()
|
|||
![]() |